یادبود امید
زنان و مردانی که با سرگذشتشان در این صفحه آشنا می شوید امروز شهروندان شهری خاموش اند که امید نام دارد. در این شهر قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند.
این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیت های گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را درامید انسانیت و حقوق طبیعی شان قوام می بخشد. دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شده اند. و آن روزکه سرنوشتی به تباهی کشیده می شد، زندگی خانواده ای متلاشی می گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل می شد، این همه را جهان دورادور نظاره می کرد.
فرزاد کمانگر…
فرزاد کمانگر دوازده سال در کامیاران تدریس کرد. او عضو انجمنهای محیط زیستی و آموزشی بود. او با ظرافت در دفاع از پلورالیسم جامعه و حقوق اولیه شهروندان مینوشت.
محمدظاهر بهمنی…
محمدظاهر بهمنی پدرش را در کودکی از دست داده بود و در یک مغازه تراشکاری در مریوان کار می کرد. او طلبه حوزه عملیه اهل سنت و حافظ کل قرآن بود.
منیژه هدایی…
به سیاست، پزشکی، و منطق علاقمند بود و دوست داشت نظر آنهایی را که با او مخالف بودند جویا شود. او به شاخه دانشجویی پیکار پیوست و پستهای رده بالایی به او تفویض شد.